احمد واعظی
مراد از قرائت هاي مختلف
بحث وجود اختلاف در فهم دين، در گذشته يك بحث حساسيت برانگيزي نبوده بلكه هميشه وجود داشته است؛ اما چه شده كه اين بحث، اين مقدار حساسيت برانگيز شده است؟ همين حساسيت برانگيز بودن بحث، خود شاهدي است بر اين كه بحث قرائت هاي مختلف از دين، غير از بحث وجود اختلاف در فهم دين است.
در بحث قرائت هاي مختلف از دين، ابتدا بايد معلوم شود كه مراد از آن چيست؟
يك بحث كاملا آشنايي براي ما حوزويان و حتي غيرحوزويان وجود دارد و آن اين است كه اختلاف نظراتي بين علما در شاخه هاي علوم اسلامي وجود دارد و همه فقها يكسان فتوا نمي دهند و همه مفسرين قرآن كريم يكسان تفسير نمي كنند؛ بلكه مكتب هاي تفصيلي و ديدگاه هاي مختلفي در تفسير قرآن وجود دارد. متكلمين اسلامي در همه مسائل يك جور نمي انديشند. اين واقعيتي است كه بر ما حوزويان كاملا معلوم و مشهود است و در بين غير حوزويان نيز امر شناخته شده اي است.
بحث وجود اختلاف در فهم دين، در گذشته يك بحث حساسيت برانگيزي نبوده بلكه هميشه وجود داشته است؛ اما چه شده كه اين بحث، اين مقدار حساسيت برانگيز شده است؟ همين حساسيت برانگيز بودن بحث، خود شاهدي است بر اين كه بحث قرائت هاي مختلف از دين، غير از بحث وجود اختلاف در فهم دين است.
به طور دقيق تر بحث قرائت هاي مختلف از دين، گونه افراطي بحث اختلاف در فهم دين است. با دو دليل، علت حساسيت برانگيز بودن اين بحث را بيان مي كنيم:
1- بحث قرائت هاي مختلف از دين - از لحاظ قلمرو - هيچ حد و مرزي نمي شناسد و بيان نمي كند كه در چه زمينه هايي اختلاف در فهم وجود دارد و در چه زمينه هايي اشتراك و ثبات نظر. نظريه اختلاف قرائت از دين، جزء به جزء و تمام عرصه هاي دين و تك تك آيات قرآني و مضامين ديني را قابل اختلاف در فهم و قرائت هاي مختلف مي داند. در حالي كه نظريه شايع و رايج - كه همه ما با آن مواجه هستيم - مي گويد: در فهم دين في الجمله اختلاف وجود دارد.
در اين كه بگوييم في الجمله علما اختلاف فتوا دارند و اين كه هر مساله فقهي قابل اختلاف و قرائت مختلف است، فرق بسيار وجود دارد؛ يعني فرقي كه بين موجبه كليه و موجبه جزئيه وجود دارد.
تز قرائت هاي مختلف از دين، به نحو موجبه كليه مي گويد: همه فهم ها و مقولات و مضامين ديني، قابل قرائت ها و فهم هاي مختلف است. ولي نظريه متعارف و متعادل بين ما اين است كه في الجمله اختلاف وجود دارد؛ يعني همه قضاياي فقهي، به لحاظ استنباط يكسان نيستند؛ بلكه در بعضي از مسائل فقهي اختلاف نظر وجود دارد؛ اما مشتركات و ثابتاتي هم وجود دارد.
درست است كه در فهم قرآن كريم اختلاف نظر وجود دارد، اما اين طور نيست كه در تك تك آيات قرآني، اختلاف در فهم و معناي ظاهري آن وجود داشته باشد. بسياري از آيات قرآني، جزء نصوص مي باشند و در نصوص، اختلافي وجود ندارد.
2- نكته ديگر اختلاف نظر در تبيين سر اين تفاوت است. ما كه مي گوييم گاهي بين علما و مفسرين و فقها در مسائل ديني اختلاف وجود دارد (به نحو موجبه جزئيه) ، معمولا در تبيين سر اين اختلاف، علل و اسباب مشخصي را ذكر مي كنيم و در بسياري از موارد وجود اختلاف را طبيعي مي دانيم. به عنوان مثال يكي از منشاهاي اختلاف اين است كه ممكن است مباني اصولي دو فقيه در بعضي از موارد با هم فرق داشته باشد كه اين فرق باعث مي شود در استنباطشان تفاوت حاصل شود. مباني رجالي فقها يكسان نيست؛ ممكن است فقيهي يك راوي را معتبر بداند و فقيه ديگر او را معتبر نداند، پس طبيعي است كه يكي به روايات او اعتنا كند و ديگري اعتنا نكند و در نهايت بين اين دو، در فتوا اختلاف حاصل مي شود.
اسباب بروز اختلاف در فهم دين و نظريه قرائت هاي مختلف از دين
در نظريه قرائت هاي مختلف از دين، اين طور عنوان مي شود كه پيش داوري ها، انتظارات قبلي و علايق و سلايق مفسر و عالم در فهم او تاثيرگذار است؛ پس سر اين كه اختلاف قرائت وجود دارد اين است كه پيش داوري ها و پيش دانسته هاي عالمان ديني با هم فرق دارد؛ يعني منشا اين اختلاف را از ذهنيت عالم مي دانند؛ در حالي كه ما منشا اين اختلاف را به بسياري از امور عيني بر مي گردانيم.
نظريه قرائت هاي مختلف از دين مي گويد: هيچ فهم رسمي، غالب، يگانه و صحيح از دين - كه بگوييم اين فهم از دين صحيح است و ديگر فهم ها باطل است - وجود ندارد؛ آن چه كه ما داريم تفاوت در فهم دين است. ما فهم بهتر و درست تر در مقابل فهم ناصحيح و بدتر نداريم. ما با مجموعه اي از فهم هاي متفاوت از دين مواجه هستيم كه نمي توانيم بين آن ها داوري كنيم و بگوييم چه فهمي صحيح و چه فهمي ناصحيح است؛ مثل اين كه يك مكعب در فضا معلق است و هر كسي از يك زاويه به اين مكعب نگاه مي كند، اختلاف زواياي ديد باعث مي شود كه نگاه هاي مختلف به وجود بيايد و هيچ كدام رجحاني بر ديگري ندارند. در دين قرائت هاي مختلفي وجود دارد بدون آن كه بين اين قرائت ها قضاوت و داوري وجود داشته باشد. ما فقط با تفاوت فهم ها مواجه هستيم. ممكن است يك قرائت از دين رسمي تر و غالب تر باشد اما لزوما اين تداول و غلبه و شهرت به معناي صحت نيست.
نكته ديگري كه نظريه قرائت هاي مختلف بر آن پافشاري مي كند، اين است كه امكان قرائت را به نحو موجبه كليه مي داند. از نظر معتقدين به امكان قرائت هاي مختلف از دين، ما نمي توانيم مرزي مشخص كرده و بگوييم اين زمينه و جنبه هاي دين، جزء ثابتات و مشتركات است و اختلاف قرائت بردار نيست. آن ها تك تك مضامين ديني را قابل اختلاف در قرائت مي دانند. به نظر آن ها از توحيد و نبوت و معاد گرفته تا تفصيلات فقهي و مسائل اخلاقي و هر بخشي كه رنگي از معرفت ديني دارد، قرائت پذير است و هيچ فهم ثابتي از دين وجود ندارد.
منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره
نظرات شما عزیزان: